رولد دال نويسندۀ نروژي تبار در سال ۱۹۱۶ در انگليس به دنيا آمد.وي در جنگ جهاني دوم شركت كرد و در طي حادثه اي چنان با هواپيما سقوط كرد كه وقتي فهميد زنده است باورش نشد!!در كودكي هم دز تصادفي كه با ماشين هنگامي كه خواهرش راننده بوده,تصادف دهشتناكي كرد و دماغش كنده شد!!البته طي جراحي وي به حال و روز خود برگشت.در سال ۱۹۴۲ به واشنگتن رفت و نويسندگي را در آنجا آغاز كرد.اولين كتب وي براي بزرگسالان و در مورد جنگ جهاني بود.مانند نخستين كتابش با نام:از آن سو به سوي تو.وي چندين مجموعه داستان ديگر هم نوشت ولي اولين كارش را در زمرۀ نوجوان با چارلي و كارخانه شكلات سازي و در ادامه با جلد دوم همين كتاب با نام:چارلي و آسانسور بزرگ شيشه اي.
بيشتر قهرمانان كتاب هاي رولد دال در اين عكس ديده مي شوند. نقاش تمامي آثار وي كوپنتين بليك است.
وي بسيار محبوب گرديد و سبك نويسندگي طنز وي در هيچ اثر ديگري به چشم نميخورد.انگلستان وي را بزرگترين نويسندۀ نوجوان ناميد(در اين ليست به ترتيب انيد بليتون(نويسندۀ سري كتب گروه ۵ كه سريال آن با نام همراهان از تلويزيون ملي پخش مي شد.)جي.آر.آر تالكين(ارباب حلقه ها)و جي.كي رولينگ(هري پاتر) بعد از دال جاي گرفته اند.برخي ديگر از آثار وي كه بيشتري ها به فيلم هم در آمدند و يا به در مي آيند!! ميتوان به:ماتيلدا.آقاي روباه شگفت انگيز.هلوي غول پيكذ.بي.اف.جي. گريملينها.اشعار نفرت انگيز و….
مجموعه اي از فيلم هاي ساخته شده بر اساس رولد دال
رولد دال در ضمينه سينما وتلويزيون هم بيكار ننشسته بود,به طور مثال فيلمنامۀ:فردا هرگز نميميرد(كه از سري فيلمهاي جيمز باند هست)را وي نوشته.و يا داستانهاي ترسناك غير واقعي را براي مجموعه ترسناك داستانهاي باور نكردني(كه از شبكۀ تهران پخش ميشد) اكثرش را اونوشته است. وي همچنين كتابهاي بر اساس زندگي خودش و تجربياتش نوشته است.
((پسر)) داستان كودكي پر از هيجان اوست.((سفر تك نفره))داستان دوران جواني و جنگ جهاني است.((سال من))داستان چگونه زندگي كردن وي در يك سال هست.((آشپزي رولد دال)كتابي است مملو از غذاهاي من در آوردي او و همسرش.
رولد دال در نوامبر ۱۹۹۰ و به دليل بيماري نادري به نام سندروم ميلوديسپلاستيك در گذشت. اين بيماري ناهنجاري در تقسيم سلول بنيادي خون بوده از نظر كمي و كيفي در نقصان توليد سلولهاي خوني نقش دارد. قطعاَ كتابهاي او در آينده جزو آثار كلاسيك خواهند بود.اين را نيويورك تايمز پس از مرگش گفت.
يك مصاحبه كوتاه و خواندني از آخرين مصاحبه هاي مطبوعاتي وي را برايتان مياوريم كه در آن حرفهاي جالبي رد و بدل شده است
– نويسندگي را به چه چيز تشبيه ميكنيد؟
– نويسندگي مانند قدم نهادن در يك پيادهروي طولاني است، عبور از درهها و كوهها و جاهاي ديگر. در طول اين پيادهروي، شما نخستين منظرهاي را كه ميبينيد، دربارهاش يادداشت ميكنيد، سپس كمي جلوتر ميرويد، به بالاي تپهاي ميرسيد، آن را هم يادداشت ميكنيد و به همين ترتيب هر روز به پيادهروي ادامه ميدهيد و از زاويههاي مختلف، همان چشمانداز را ميبينيد. وقتي به قلهي بلندترين كوه ميرسيد، كتاب به پايان ميرسد؛ چرا كه از آن بالا بهترين منظره را خواهيد ديد. همه چيز را در كنار هم ميبينيد. اما اين مسير، بسيار طولاني و حركت، بسيار كُند است.
– چگونه ايدههاي داستانهايتان را پيدا ميكنيد؟
– ايده يك داستان در ابتدا به شكل بذر يا نهالي بسيار كوچك پيدا ميشود كه البته خيلي هم راحت به دست نميآيد. ممكن است شما به مدت يك سال در اين سو و آن سو پرسه بزنيد تا بذر ايدهاي خوب پيدا كنيد. من وقتي ايدهاي خوب پيدا ميكنم، سريع آن را يادداشت ميكنم تا از يادم نرود. اما هيچ عجلهاي نميكنم و بلافاصله شروع به نوشتن داستان نميكنم. خيلي با دقت دور و بر آن بذر ايده قدم ميزنم و نگاهش ميكنم. آن را بو ميكنم تا ببينم آيا اين بذر قابل رشد است يا نه. چرا كه وقتي شروع به نوشتن داستان كرديد، قدم به سفري يك ساله گذاشتهايد و اين تصميمي بزرگ است.
– چگونه شخصيتهايي جالب خلق ميكنيد؟
– وقتي شما داريد كتابي مينويسيد كه شخصيتهاي آن كتاب مخالف حيوانات هستند، خوب نيست كه شخصيتهايي معمولي داشته باشيد؛ چونكه آنها هرگز باعث جذب خوانندگان شما نميشوند. هر نويسندهاي در جهان بايد شخصيتهايي را خلق كند كه چيزي جالب در موردشان وجود داشته باشد. اين موضوع در كتابهاي كودكان بيشتر اهميت دارد.
من به اين نتيجه رسيدهام كه براي اينكه شخصيتهاي داستانهايم براي بچهها واقعاً جالب باشند، بايد تمام خصوصيات آنها را ـ چه خوب، چه بد ـ بزرگنمايي كنم. بنابراين اگر شخصي واقعاً بداخلاق، بد يا ظالم است، شما بايد او را خيلي بد اخلاق، خيلي بد و خيلي ظالم معرفي كنيد. اگر آنها زشت هستند، بايد آنها را به نهايت زشت جلوه دهيد. به نظر من اين روش، روشي جالب و تاثيرگذار است.
persianpishraneh.com