۵۰- Castlevania II: Simon’s Quest
گاهي اوقات، بزرگي يك اثر بيشتر از خوب بودنِ آن، به جسورانه و انقلابي بودنش برميگردد. اين مسئله به خوبي در مورد Castlevania II: Simon’s Quest صدق ميكند. عنواني كه روي گيمپلي ماجرايي و سكويي نسخه اول Castlevania ساخته شده و عناصر نقشآفريني مانند نقشۀ دنيا و سيستم تجربه به آن اضافه شده است. روند بازي از حالت اكتشاف غيرخطي Metroid اقتباس شده كه باعث ميشود گيمپلي بسيار بازتري داشته باشيم. در اين بازي آيتمهاي مخفي بسيار زيادي در گوشه و كنارها قرار داده شده كه براي به پايان رساندن بازي، رسيدن به آنها ضروري است و به نوعي، تمام كردن بازي بدون راهنمايي را نزديك به غير ممكن ميكنند.
در حالي كه Simon’s Quest احتمالاً سرگرمكنندهترين يا خوشساختترين بازي NES نباشد، توانست تعدادي از عناصر مكانيكي جديد را به بازيهاي ويدئويي بياورد. ضمن اينكه اين بازي اولين عنواني بود كه در آن حالت تغيير شب و روز وجود داشت به طوري كه بازي كردن در حالت شب، بسيار سختتر از حالت ديگر بود. بسياري از افراد شايد از بازي كردن با Castlevania II لذت نبرند، اما بزرگ بودن هميشه به معناي محبوب بودن نيست.
۴۹- Metal Gear
بله متال گير! سالها پيش شنيده شدن صداي David Hayter به عنوان ساليد اسنيك و در زماني كه هنوز هيدئو كوجيما به اين شهرت در نويسندگي و طراحي بازي نرسيده بود، اولين عنوان متال گير ساخته شد. اين بازي ماجرايي البته كيلومترها با نسخههايي كه در سالهاي اخير منتشر شده فاصله داشت اما گيمپلي آن در همان زمان هم نشان از يك بازي جذاب و سرگرمكننده داشت. يك بازي با مأموريتهاي مخفي كه در آن اسنيك ميبايست مخفيانه و با كمك پناه گرفتن در موانع مختلف، در مقر دشمن نفوذ كند. اگر يك نگهبان اسنيك را ميديد، همۀ نگهبانان به دور او جمع ميشدند. البته در اين بازي هوش مصنوعي چندان پيچيده نبود و ميشد با سختي نه چندان زيادي دشمنان را پشت سر گذاشت.
بازي كردن عنوان اوليۀ Metal Gear براي طرفداران اين مجموعۀ بسيار محبوب مانند مطالعه روي استخوانها و فسيلهاي موجودات ماقبل تاريخ است! بررسي و توجه به جنبههايي كه از بازي كه توانستند در طول ساليان دراز در اين مجموعه باقي بمانند و تأثيرات اولين عنوان متال گير روي ساير عناوين و شخصيتهاي مختلف بازي در سالهاي بعد، كار جالبي خواهد بود.
۴۸- Life Force
پس از موفقيت بالاي بازي Gradius، به طور طبيعي يك نسخۀ جديد نيز از آن ساخته شد. بازي جديد با نام Salamander شناخته ميشد و مانند پدر خود، پيش از ارائه روي NES، به عنوان يك بازي آركيد مطرح شده بود. نسخۀ كنسولي اين بازي Life Force نام گرفت و يك بازي شوتر بود كه در آن بازيكن در نقش خلبان Vic Viper انجام وظيفه ميكرد و امكان جمع كردن ياران در سفينهاي به نام Lord British نيز در آن مهيا بود. اين عنوان البته اختلاف خيلي بزرگي با عنوان اصلي اين بازي نداشت اما توانست سيستم تعادل سادهاي را معرفي كند و حالتهاي عمودي و افقي حركت را به طور جالبي انجام دهد. در مجموع ميتوان گفت انجام شش مرحله بازي با Life Force بسيار جالبتر از انيميشن ساخته شده بر اساس عنوان اين بازي بود.
۴۷- Kung Fu
از حيث سادگي و قابليت انجام بازيبه عنوان يك كار تكراري، كونگ فو مانند شكار مرغابي (Duck Hunt) بود. اين بازي ابتدا با نام Kung-Fu Master به عنوان يك بازي آركيدي قديمي ارائه شد و پس از انقلاب ۸ بيتي، به كنسولهاي مختلفي مثل NES پورت شده و نام Master از آن حذف شد. اين بازي تنها پنج مرحله داشت و بازيكن در آن ميتوانست از ضربات پا و دست استفاده كند و پس از تمام كردنِ آن (كه در چند دقيقه ميشد آن را انجام داد) حالت سختتر همان مراحل تكرار ميشد. در اين بازي از بخشهايي از عناصر بازي با مرگ بروس لي نيز استفاده شده بود. كونگ فو يكي از اولين بازيها در سبك مبارزهاي به شكل خاص خود است.
۴۶- Ninja Gaiden II: The Dark Sword of Chaos
يك سال پس از اتفاق Ninja Gaiden، دومين بخش از اين بازي بر اساس مأموريت ريو در مبارزه با امپراطوري شيطاني Ashtar و شكست نقشههايش در نابودي دنيا متمركز شده بود. اين بازي به طور كلي، همان عنوان اوليه به علاوۀ بهبودهاي گرافيك ۸ بيتي و قابليت كنترل بهتر بازيكن و توانايي در بالا رفتن از ديوارها (كه پيش از آن فقط ميتوانستيد روي آنها بپريد) بود. ضمن اينكه در اين بازي، ريو تواناييهاي بيشتري مثل قابليت استفاده از خنجر، توپ آتشين و ساختن همزاد از خود را داشت. تواناييهاي جديد بازي در كنار ادامۀ توجه سازنده روي موسيقي و جنبههاي سينمايي بازي، باعث شد اين عنوان هم بتواند به خوبي نينجا گايدن اصلي موفق باشد.
۴۵- Kid Icarus
اين بازي در واقع همزمان و در كنار بازي Metroid طراحي و منتشر شد و با توجه به موفقيت فوقالعادۀ مترويد، Kid Icarus در حاشيه قرار گرفت. اما اين بازي سكويي يك عنوان بسيار سخت بود. حركت پيوستۀ محيط بازي بر اساس صعود بازيكن به بالاتر باعث ميشد هر پرش با زمانبندي نامناسب يا هر صبر اضافه باعث پيش آمدن اتفاقات ناگوار شود. بسياري از سكوهاي متحرك هم در مسير قرار داشتند كه حركت كردن و هدايت بازيكن روي آن بيش از حد دشوار بود. ايكاروس ميتوانست تا نزديكي خورشيد رفته يا روي آب هم معلق شود اما اين حركات نسبت به ساير بخشها، بسيار آسانتر بودند. جديدترين عنوان از اين سري كه احتمالاً آخرين آنها نيز باشد، چندي پيش با نام Kid Icarus Uprising براي پلتفرم نينتندو ۳DS آماده شده است.
۴۴- Duck Hunt
احتمالاً هيچ علاقمندي به بازيهاي NES وجود نداشته باشد كه حتي يك بار، به قصد تهيۀ Duck Hunt يا شكارچي مرغابي از خانه خارج شده باشد! اما شانس بزرگ شكارچي مرغابي اين بود كه به همراه Super Mario Bros عرضه ميشد و در كنار اين عنوان فوق محبوب، تا حدي فرصت ديده شدن پيدا كرد. اين بازي، يك روند كاملاً تكراري و بدون نياز به فكر داشت كه به نوعي ميتوان آن را پدر بازيهاي مخصوص وقتكشي (چيزي مثل انگري بردز در سالهاي اخير) دانست. بازيكن بايد به تعداد مشخصي مرغابي به طور متوالي شليك ميكرد تا به مرحلۀ بعد برود و يك سگ هم در تمام مواقعي كه تير شما به خطا ميرفت، وسط صفحه حاضر شده و به شما ميخنديد! اين بازي اولين (و تنها) عنواني بود كه از تفنگ سبك NES Zapper استفاده ميكرد. البته در كنار تكراري بودن و نياز نداشتن به فكر، واقعاً شليك به ۱۰ مرغابي به طور متوالي، كار بسيار سختي بود.
۴۳- Vice: Project Doom
Vice: Project Doom در ابتدا چندان مورد توجه قرار نگرفته بود اما اين عنوان، واقعاً شايستۀ توجه و حتي ستايش بود. خط داستاني اين بازي اصيل و نوآورانه بود. تمركز بازي روي يك كاراگاه و بررسيهاي او روي يك شركت بيگانۀ مخفي و فعاليتهاي آن در توليد داروهاي اعتيارآور و عرضۀ آنها در بازار سياه بود. يك بازي متشكل از چندين ژانر كه در آن، جنبههاي بازي سكويي به سبك نينجا گايدن، بخشهاي مورد نياز به رانندگي مثل شكارچي جاسوس (Spy Hunter)، عناصر بازيهاي اول شخص تفنگي و اسلحههاي مختلف وجود داشت. علاوه بر آنها، استانداردهاي مورد نياز بازيكن مانند نشانگر سلامت كاراكتر، تعداد محدود جانهاي مورد استفاده و ۱۱ مرحله با اسلحههاي جديد و جنبههاي سينمايي نيز در Vice: Project Doom وجود داشت.
۴۲- A Boy and His Blob: Trouble on Blobonia
اين بازي كلاسيك مربوط به ۱۹۸۹ يك داستان جذاب و دلگرمكننده در مورد يك كودك و قطرهاش در خود داشت. با تركيب عناصري از بازيهاي سكويي و معمايي، در A Boy and His Blob مراحل مختلفي براي نجات سيارۀ خانگي قطره از دست يك ديكتاتور شيطاني طي ميشد. در طول بازي، پسر ميتوانست آبنباتهايي را جمعآوري كرده و به قطره داده تا بتواند به شكلهاي مختلفي كه براي محيط بازي مناسبتر است تبديل شود. براي مثال با دادن يك نوع آبنبات خاص به قطره، شاهد تبديل شدنش به نردبان و با دادن آبنبات ديگري به او، تبديل به چتر ميشد و اگر نياز به داشتن يه پل براي عبور از مسير داشتيد، ميتوانستيد يك آبنبات با طعم توتفرنگي به قطره دهيد. از جهت اين تبديل شدنها، A Boy and His Blob شباهت زيادي به E.T. داشت.
۴۱- Adventure Island II
عنوان اصلي Adventure Island يا جزيرۀ ماجراجويي در واقع يك كپي ناموفق و پر سر و صدا از Wonder Boy سگا بود اما نسخۀ دوم از اين بازي با اضافه كردن عناصر خوب و مثبتي مثل دايناسورها و اسكيتسواري، بازي خوب و جذابي از كار در آمد. اين بازي يكي از موارد كلاسيك «نجات دختر از دست آدم بد» بود كه بازيكن در نقش يك دريانورد با كلاه سفيد به نام Master Higgins حركت ميكرد.
www.persianpishraneh.com